قدم دركوچه هاي شب گذارم
به گامي كوچه ها را مي سپارم
نميدانم بدنبال چه هستم
هدف يا مقصدي ثابت ندارم
مرا امشب محيط خانه تنگ است
پريشانم , ملولم , بيقرارم
زاينرو من زدم از خانه بيرون
كه شب را درخيابانها سر آرم
خيابان تهي غرق سكوت است
فقط من عابر اين رهگذارم
درميخانه هابستند ورفتند
ولي پيمانه اي آيد بكارم
كه مستانه روم در كوي وبرزن
بگريم نيمه شب برحال زارم
منم آن غمدل شبگرد وتنها
كه آرامي ندارد روزگارم
كنون دراين شب پائيزي وسرد
منم آواره اي ،غمگين وشبگرد
سكوت خالي اين كوچه ها را
صداي پاي من امشب فنا كرد
كنون تنها به اشكي غمگنانه
خموشم در نداري هاي همدرد
مرا تنهائي وبي همزباني
به شبها رهگذار كوچه ها كرد.
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۳ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
تا كي در انتظار گذاري به زاريام
باز آي بعد از اين همه چشم انتظاريام
ديشب به ياد زلف تو در پردههاي ساز
جان سوز بود شرح سيه روزگاريام
بس شكوه كردم از دل ناسازگار خود
ديشب كه ساز داشت سرسازگاريام
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمي نماند شاهد شب زنده داريام
طبعم شكار آهوي سر در كمند نيست
ماند به شير شيوه وحشي شكاريام
شرمم كشد كه بيتو نفس ميكشم
هنوز تا زندهام بس است همين شرمساريام
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۳ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
پير اگر باشم چه غم، عشقم جوان است اي پري
وين جواني هم هنوزش عنفوان است اي پري
هر چه عاشق پير تر عشقش جوانتر اي عجب
دل دهد تاوان اگر تن ناتوان است اي پري
پيل مــاه و سال را پهلو نمي كردم تهي
با غمت پهلو زدم، غم پهلوان است اي پري
هر كتاب تازه اي كز ناز داري خود بخوان
من حريفي كهنه ام درسم روان است اي پري
ياد ايامي كه دل ها بود لبريز اميد
آن اوان هم عمر بود اين هم اوان است اي پري
روح سهراب جوان از آسمان ها هم گذشت
نوشدارويش، هنوز از پي دوان است اي پري
با نواهــاي جـــرس گاهي به فريادم برس
كين ز راه افــتاده هم از كاروان است اي پري
كام درويشان نداده خـدمت پيران چه سود
پير را گو شهريار از شبروان است اي پري
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۲ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
باز در خواب شب دوش تو را ميديدم
واي بر من كه توام خواب شب دوش شدي
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۱ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
يك تار موي او به دو عالم نميدهند
با عشقش اين معامله گفتيم و سرگرفت
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۱ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
از عشق من به هر سو در شهر گفتگويي است
من عاشق تو هستم اين گفتگو ندارد
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۰ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
خدايا يعني ميشه يه روز با صداي 😯دينگ دينگ پيامك گوشيم از خواب بپرم و ببينم پيام داده صبجت بخير جانا...صبحانه يادت نرود...من همين حوالي هستم...نزديك نزديك ...❤ و ميخوام ببينمت....
اونوقت دوباره همه چي مثل قبل...
يعني ميشه خدا....دوباره ...يعني مي بينم اون روز رو
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۴:۰۰ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
ميدوني چيه عشقم.....
دلم يه بغل تورو ميخواد ،،،
يه بغلي كه برم توش و حالا حالاها بمونم ...
و هي نترسم كه الان تموم ميشه...
نترسم كه همين دقيقه ها تموم ميشه ...
يه بغل كه دستاشو سفت بپيچه دورم ،،،
يه بغل نرم كه رو دستش ساعت نبسته باشه....
اون وقت من بتونم يه هفته، يه ماه ، يه سال، يه قرن توش بمونم و هيچ كدوممون ندونيم ساعت چنده....
يه بغلي كه بتونم توش تا ميتونم گريه كنم....
هق هق....
جاي تمام گريه هايي كه تو دلم موند و من دلم نيومد تنهايي صاحبشون بشم ....
جاي همه ي وقت هايي كه تا اومدم استارت يه گريه ي اساسي رو بزنم يادم اومد دستهايي رو كم دارم براي پاك كردن اشكام ....
دلم يه بغل مهربون ميخواد كه توش آروم بشم....
بعد يه جايي بين دستا و سينه ي گرمش آروم بگيرم و با لالايي قلبش خوابم ببره....
دلم ....
دلم بغل تو رو مي خواد اونم براي
هميشه....
دلم ميخاد الان مست آغوشه خودت باشم چون تو درمون همه دردامي . .!!
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۳:۵۹ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
خواب مي بينم تو را هر شب كه مهمان مني
در كنارم هستي و همواره جانان مني
گونه هاي زرد من تر مي شود از اشك شوق
همچو باران ، گوهر غلطان چشمان مني
در بغل مي گيرم اندام فريباي تو را
خواب مي بينم هميشه بين دستان مني
بارها مي بينمت در باغهاي دشت نور
غنچه اي خوش بو ميان باغ و بستان مني
از سر شب تا سحر با ماه خلوت مي كنم
در ميان آسمان ، چون ماه تابان مني
رفته اي و حال مانده رد پايت بر دلم
در خيالم هستي و روياي پنهان مني
چشم مي دوزم به عكس روي ديوار اتاق
خواب مي بينم تو را هر شب كه مهمان مني
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۳:۵۹ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
💖عشق من به تو مانند درياست
قدرتمند و عميق براي هميشه
هر طوفان و باد و باراني را تحمل مي كند
دل هاي ما خاص و دوست داشتني هستند
من با هر ضربان قلبم بيشتر عاشق تو مي شوم💑
❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤❤
نشسته در دو چشم تو ، نگاه بي قرار من
تو اي ستاره سحر ! بيا بمان كنار من
در اين ديار غم فزا كه جان به لب رسيده است
تو اي گره گشا بيا! گره گشا ز كار من
همين كه گام مي زني ، به خلوت خيال من
سرشك شوق مي چكد ز چشم اشكبار من
ز لحظه هبوط من، تو خود گواه بوده اي
رسيده از ولاي تو ، شكوه اعتبار من
كنون نگاه مست تو كه مي برد قرار دل
بيا طبيب درد من! هميشه غمگسار من
و اين غزل سروده را ز شائقت قبول كن
كه تا مگر به سر رسد، زمان انتظار من
❤💙💛💚❤💙💜💛💚💜💛💚💜💛💚
يادته اين قلبهاي رنگي ...من همه اين عاشقي رو از تو يادگرفتم..
❤💙💜💛💛💜💙❤💙❤💜💛💚💙❤
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۱:۵۳:۵۸ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)