آسمان تاريك و شب تاريك و من تاريك تاريكم
از خودم دورم ولي خيلي به روياي تو نزديكم
♪♪♪
تو ولي دور از من و دور از تمام دورتر هايي
تو كجايي تو كجايي تو كجايي تو كجايي
بي چراغ شب گرد كاش چراغت بودم كلبه اي تاريك نه نور اتاقت بودم
بي چراغ شب گرد كاش چراغت بودم كلبه اي تاريك نه نور اتاقت بودم
اي رويايم تو بيا تو بيا تو بيا با من تو كجا تو كجا تو كجا تا من
تو كجا تا من
اي رويايم تو بيا تو بيا تو بيا با من تو كجا تو كجا تو كجا تا من
تو كجا تا من
♪♪♪
حال من بي تو به سان حال يك آواره غمگين است
تو نبودي و نديدي كه دل بيچاره غمگين است
♪♪♪
تو ولي دور از من و دور از تمام دورتر هايي
تو كجايي تو كجايي تو كجايي تو كجايي
بي چراغ شب گرد كاش چراغت بودم كلبه اي تاريك نه نور اتاقت بودم
بي چراغ شب گرد كاش چراغت بودم كلبه اي تاريك نه نور اتاقت بودم
اي رويايم تو بيا تو بيا تو بيا با من تو كجا تو كجا تو كجا تا من
تو كجا تا من
اي رويايم تو بيا تو بيا تو بيا با من تو كجا تو كجا تو كجا تا من
تو كجا تا من
اي رويايم تو بيااااااااااااااا....اي ح..........م تو بياااااااااا...❤😢
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۷ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
مينويسم،مينويسم از تو
تا تن كاغذ من جا دارد...
با تو از حادثه ها خواهم گفت
گريه اين گريه اگر بگذارد
به خدا گريه اين گريه اگر بگذارد
گريه اين گريه اگر بگذارد
با تو از روز ازل خواهم گفت
فتح معراج ازل كافي نيست
با تو از اوج غزل خواهم گفت
مينويسم،همه ي هق هق تنهايي را
تا تو از هيچ، به آرامش دريا برسي
تا تو از همهمه همراه سكوتم باشي
به حريم خلوت عشق، تو تنها برسي
مينويسم،مينويسم از تو
تا تن كاغذ من جا دارد...
مينويسم همه ي با تو نبودن هارا
تا تو از خواب مرا به با تو بودن ببري
تا تو تكيه گاه امن خستگي ها باشي
تا مرا باز به ديدار خودِ من ببري
مينويسم،مينويسم از تو
تا تن كاغذ من جا دارد
تا مرا باز به ديدار خود منببري
.......
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۷ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
نظري نيست، به حال منت اي ماه، چرا؟
سايه برداشت ز من مهر تو ناگاه چرا؟
روشن است اين كه مرا، آينه عمر، تويي
در تو آهم نكند، هيچ اثر، آه چرا؟
گر منم دور ز روي تو، دل من با توست
نيستي هيچ، ز حال دلم آگاه چرا؟
برگرفتي ز سر من، همگي سايه مهر
سرو نورسته من، «انبتك الله» چرا؟
دل در آن چاه زنخ مرد و به مويي كارش
بر نميآوري، اي يوسف از آن چاه چرا؟
نيكخواه توام و روي تو، دلخواه من است
ميرود عمر عزيزم، نه به دلخواه چرا؟
پادشاه مني و من، ز گدايان توام
از گدايان، خبري نيستت اي ماه چرا؟
در ازل، خواند به خود حضرت تو سلمان را
«حاش لله» كه بود، رانده درگاه چرا؟
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۶ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
اي چشمان مست تو ميناي شراب من
ياد تو چه ميكند با حال خراب من
نوا منم ترانه تويي به موج غم كرانه تويي
به عشق تو فسانه منم زخود بيگانه منم
خزان منم جوانه تويي بهشت جاودانه تويي
نواي عاشقانه تويي تو ديوانه منم
ميداني كه بي قرار و دل شكسته ام
بر عشق كسي به جز تو دل نبسته ام
ميداني غمت مرا رها نميكند
حتي مرگ مرا ز تو جدا نميكند
چو مرغ خسته كنج قفس غم تو بسته راه نفس
بيا كه شوق تو بگشايد بال و پر عشق.......
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۶ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
چقدر اين دوست داشتن هاي بي دليل خوب است،مثل باران بي سوال!! باراني كه هي ارام وشمرده شمرده مي بارد،باران كه مي بارد تمام كوچه هاي شهر پر از فرياد من است،كه ميگويم : “من تنها نيستم،❤فقط منتظرم”
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۵ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
بهــــار آمده اما هــوا هــواي تو نيست
و روزهاست از اين كوچه رد پاي تو نيست
نسيم با هوس رخت هاي روي طناب
به رقص آمده و دامن رهاي تـو نيست
كنــــار اين همه مهمــــان چقـــــدر تنهايـــم!؟
ميان اين همه ناخوانده،كفش هاي تو نيست
بــــه دل نگير اگـــر اين روزهـــا كمي دو دلــــم
دلي كلافه كه جاي تو هست و رد پاي تو نيست
به شيشه مي خورد انگشت هاي باران …آه…
شبيه در زدن تــــو…ولـــــي صداي تـــو نيست
تــــو نيستي دل اين چتــــر ، وا نخــــواهد شد
غمي ست باران…وقتي هوا هواي تو نيست…!❤😢
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۴ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
صدايت ميكنم با عشق
جوابم ميدهي با جان!
همين جان گفتنت عشقم
هوايي ميكند دل را...
🌹🌹اولين روز بهاري مون مبارك نفسم.🌹🌹
ح جاااان عزيزدلم سال نو و بازم بهاري ديگه رو با تمام زيباييهاش و شكوفه هاش و عطر و بوي خاصش بهت تبريك ميگم...
عزيزم دلتنگم خييييلي ...يه عالمه برات نوشتم و نخوندي هرروز و هر شب و هر لحظه بيادت هستم و مينويسم ولي نخوندي....عمرم ..جان و جانانم دلم براي همه خوبيهات ..مهربونيهات...زيباييي هاي درونت و تمام نگفته هات يه ذره شده...و منتظرم منتظرم تا هميشه ...اينو بدون بدون تو بدون احساسات و مهربونيهات تحمل اين دنيا برام سخته و گاهي قفس ميشه برام و از همه طرف منو فشار ميده...عزبزم محبوبم طبيب مهربانم ..تك ستاره قلبم و ماه شبهايم بيا و منو از اين تاريكي و تنهايي رها كن....فقط تويي كه ميفهمي تمام مبهمات قلبم رو ....
❤دوستت دارم تا كهكشانهاي عشق❤
منتظرم حتي يه پيام...دلتنگ و منتظر هميشگي تو.....N
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۴ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
❤شعري كه جوشيد از دلم اينبار باشد مال تو.
احساس شيرين دلي ، تبدار باشد مال تو.
از من بريدي بي سبب، من هم گذشتم از دلم .
پاينده باشي سهم اين ، ايثار باشد مال تو.
باشد برو بي اعتنا ، تنها رهايم كن ولي ،
قلبي كه مانده پشت اين ، ديوار باشد مال تو.
چيزي ندارم من دگر، جز يك رمق جان در بدن .
حتي همين اين يك رمق، صدبار باشد مال تو.
جز شعر چيز ديگري ، در چنته ام پيدا نشد.
قابل ندارد اين غزل ، بردار باشد مال تو......
............❤
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۳ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
حوصله خواندن ندارم
حوصله نوشتن هم ندارم
اين همه دلتنگي ديگر نه با خواندن كم مي شود
نه با نوشتن
دلم تو را مي خواهد......
به دلم افتاده مي آيييييييي...............
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۳ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)
هر ذره از وجودم شعر مي شود
بي تاب خواستن تو
انتظار و شوق وصال تو
آري مي خواهم شاعر شوم
مي خواهم هر مصرعم آينه اي باشد صاف
در انعكاس مهرباني تو
و به باغ احساس
و حرف هاي دلم هر يك دفتر شعري باشد
كه در آن
غزل غزل تو را بسرايم
مهربانم
برچسب:
،
ادامه مطلب
بازدید:
+ نوشته شده:
۲۹ شهريور ۱۴۰۲ساعت:
۱۲:۰۶:۲۲ توسط:خلوت خيال موضوع:
نظرات (0)