معنای عشق
حبیب آقا نه کافه رفته بود،
نه کتاب خوانده بود؛
و نه سیگار برگ بر لب گذاشته و کلاه کج بر سر!
نه با فیلم تایتانیک گریه کرده،
و نه ولنتاین می دانست چیست!!
اما صدیقه خانم که مریض شد،
شب ها کار می کرد و صبح ها به کار خانه می رسید؛
در چشمانش خستگی فریاد می زد و خواب برایش یک آرزو بود
اما جلوی بچه هایش ضعف از خود نشان نمی داد.
حبیب آقا ؛ عشـــــــــــق را معنا می کرد
نمایــــــــــــــش نمی داد...!
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: