دست نوشته ها
ﺩﻟﻢ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺍﺭﺩ
ﺗﻮ ﻣﯿﺪﺍﻧﯽ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﭼﯿﺴﺖ ؟!
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺷﺐ ﻫﺎ
ﺧﻮﺍﺏ ﺍﺯ ﭼﺸﻢ ﺧﯿﺲ ﻣﻦ ﻣﯿﺪﺯﺩﺩ
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﻣﯿﺎﻥ ﺍﻧﺒﻮﻫﯽ ﺍﺯ ﺁﺩﻡ ﻫﺎ
ﭼﺸﻤﺎﻧﻢ ﺭﺍ ﭘﯽ ﺗﻮ ﻣﯿﮕﺮﺩﺍﻧﺪ
ﺑﻬﺎﻧﻪ
ﻫﻤﺎﻥ ﺻﺒﺮﯾﺴﺖ
ﮐﻪ ﺑﻪ ﻟﺒﺎﻧﻢ ﺳﮑﻮﺕ ﻣﯽ ﺩﻫﺪ
ﺗﺎ ﮔﻼﯾﻪ ﺍﯼ ﻧﮑﻨﻢ ﺍﺯ ﻧﺒﻮﺩﻧﺖ
❤️دوستت دارم 😘N😘 تا بي نهايت ها....... ❤️
❤️صبحت بخير بانو، روزي پراز نشاط وسلامت برات آرزومندم وموفقيت هاي زيادي رو از خدا برات آرزومندم❤️
امضا:
❤️🐥😘🐥❤️
صبر در عشق تو جانا هله تا چند كنم؟ من كه مردم ز غمت حوصله تا چند كنم؟ تا سر زلف پريشان تو ديدم گفتم از پريشاني خاطر گله تا چند كنم؟ روزگاري ست كه با زلف تو در كشمكشم پنجه در پنجۀ يك سلسله تا چند كنم؟ به اميدي كه بيفتم عقب محمل دوست جاي در جلد سگ قافله تا چند كنم؟ گاه قرباني جان است به تقصير نگاه به طواف حرمت هروله تا چند كنم؟ بعد از اين ب...
اين تمام لذت من است ...
وقتي با اصرار مرا مي خواني ...
وقتي با چشم هاي بسته گرماي
نفسهايت را احساس مي كنم ...
اين روزها شب هايم از روزها روشن تر است ...
تو تمام انتظار هر روز مني
تا به تو برسم ...
من اين انتظار عاشقانه را مي پرستم ...
تمام روز انتظار تا تو بيايي ...
آغوش من فقط اندازه تو جا دارد ...
اگر خوب گوش كني
اين ضربان هاي تند و پي در پي قلبم را مي شنوي
تو را فرياد مي زنند ...
مخاطب كلامم كه هيچ ...
مخاطب ضربانهاي قلبم هم تويي ...
ببين تعبير مي كنم كه گاهي خواب تو
همان نهايت آرزوي من است ...
دوستت داشتم.....
دوستت دارم....دوستت دارم ..دوستت دارم...دوستت دارم...
و دوستت خواهم داشت.....
و اين عشق ادامه دارد..........HN
با تو دريا بي تو صحرا مي شوم
بي تو يك دنيا تمنا مي شوم
بي تو خاموشم اگر باغ سخن
با تو چون يك جلگه معنا مي شوم
با تو سبزم با تو رنگ زندگي
با تو مفهوم تماشا مي شوم
بي تو اسرار نهان ماند به دل
با تو راز هر معما مي شوم
بي تو پنهان در درون خويش خود
با تو من در خويش پيدا مي شوم
با تو رودم با تو ساحل باتو باد
با تو باران با تو جنگل با تو كوه
با تو شب را تا ثريا مي شوم
با تو شادي با تو رنگ وبا تو عشق
با تو من از غم مجزا مي شوم
♥ بعضے وقتها…
آنقدر خستگے به تنم مينشيند…
ڪه ڪسي…
جز تـــو…
نميتواند آرامم ڪند…
و من براے خودم…
تـــو را تجويز ميڪنم…
صدايت را…
احساست را…
حضورت را…
تـــو….
تنها مسڪنے هستي…
ڪه از راه دور هم اثر ميڪني… ♥♥♥