بی تو...
تا کی در انتظار گذاری به زاریام
باز آی بعد از این همه چشم انتظاریام
دیشب به یاد زلف تو در پردههای ساز
جان سوز بود شرح سیه روزگاریام
بس شکوه کردم از دل ناسازگار خود
دیشب که ساز داشت سرسازگاریام
شمعم تمام گشت و چراغ ستاره مرد
چشمی نماند شاهد شب زنده داریام
طبعم شکار آهوی سر در کمند نیست
ماند به شیر شیوه وحشی شکاریام
شرمم کشد که بیتو نفس میکشم
هنوز تا زندهام بس است همین شرمساریام
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: