بغض
در دالان دلتنگی❤
من هم سوز سیگارم
تو آزاد آغوشش
من محبوس دیوارم
در دوران بعد از تو
من پاییز پاییزم
تو مستانه می خندی
من یک بغض یک ریزم
در همهمه ی سرما
من هم سنگ بورانم
تو آرش ز ِه بر کف
من ارتش تورانم
در جمله ی بودن ها
من هم فعل آوارم
تو فاعل سر مستی
من مفعول آزارم
در جبهه ی هجر تو
من با درد هم رزمم
در قصد خودم کشتن
من عزم ترین جزمم
من بی تو زمین خوردم
آری گل صد برگم
باور بکنی یا نه
من مشغله ی مرگم
آری که بدون تو
این وصف سرایم شد
در عالم اگر دردیست
آن درد برایم شد
😭😭
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: