لاف عشق
بازم دریا شد مونس دردام مونس تنهایی هام........!
امان از بی معرفتی و دل بیچاره من !
چه ساده از دلم برید و رفت......
به کجا باید برد این نامردی ها و بی معرفتی ها رو؟
بغض پر از سکوتم رو کجا خالی کنم...!
دل شکسته ام....دل بیچاره ام تنها بود
اومد و دلخوشی داد و تنهاترش کرد و رفت و رفت؟چرا ؟! به چه گناهی ...!خدایا
حتی نفهمیدچه گذشت بر من و دلم و احوالم؟
این رسمش نبود نبود نبود ....خدایا
کجاست رفیق نارفیق...کجاست نامهربان.....؟
من نامهربانی نکردم دلمو زیر پاش گذاشتم
راحت از روی دلم رد شد و رفت.!
..این رسمش نبوووووود....
چرااااااا خدایاااااااا.....
پس چی شد اون همه ادعا.....اون همه تعهد..اون همه....همش الکی بود
چون تو هوا بود...چون دلم بدون کاغذ همشو باور کرد ....چون دلم صادق بود
چون من تو کاغذ نبودم....رها شدم....
خدایا متنفرم از دنیات...از آدمات از زمین و زمانت ....از خودم....
خدایااااااااااا تا عمر دارم میسوزم......میسوزم اما بی فریاد بی ادعا... ...
دیگه هیچی از من نمونده ...هیچی..........من و یه قلب شکسته و شب و تنهاااااییییی......................
کجاست اون لاف عشق..!
برچسب: ،