تو را خواهم دید...
روزی تو را خواهم دید
در شهری دور
آنجا که کسی جز ما نیست.
روزی با پروانه های عاشق پرواز خواهم کرد
به سمت تابلویی از چشمان تو
آنجا که فقط من هستم و تو،
آنروز، همه زیباییها را یکجا خواهم دید،
کنار ساحل مهربانی تو پهلو خواهم گرفت
و شناور در دریای مواج نگاهت خواهم نشست.
روزی دوست داشتنم را بیشتر باور خواهی کرد
آنروز فرشته وار بسویت پر خواهم گشود
و عاشقانه صدایت خواهم کرد.
روزی برگهای ریخته دلم را جمع خواهم کرد
و در بهار دیدار تو شکوفه خواهم داد
و دیگر بخاطر گناه دوست داشتنت تنها و بی کس نخواهم بود
و بی پروا خواهم خواند تو را
و با تمام وجود عشقم را به دستان مهربانت خواهم سپرد.
روزی بوسه هایی که بخاطرت بر آسمانها فرستادم تو را احاطه خواهند کرد
و عطر دل کوچکم را حس خواهی کرد
نمی دانم
آنروز کی فرا خواهد رسید
اما
بازهم در انتظار آنروز
امیدوار به چشمانت و دستانت پیله تنگ خود را خواهم درید
و عاشقانه دوستت خواهم داشت
ای مهربانترین مهربان دنیا تو را....
تو را خواهم دید.....
برچسب: ،