مرام عاشقی
بشنوید این ناله های آتشین
از زبان عاشقی خلوت نشین
برچسب: ،
از زبان عاشقی خلوت نشین
کز فریب چرخ گردون خسته بود
دل به روی دار دنیا بسته بود
خسته از بی مهری دلدار خویش
روزگارش در خیال یار خویش
میگذشت ایام عمرش در سکوت
شکوه هایش با خدا اندر سجود
در سکوتش سایه فریادها
سوز فریادش طنین در یادها
شکوه اش از عشق و از دلدادگی
از صفا و از صداقت، سادگی
او زبان دل به شکوه بسته بود
چونکه دلدارش از او بس خسته بود
خسته از این بینهایت عشق او
باوفا ماندن به عشق، سرمشق او
گفته بودش بهر من شعری نگو
گر فراموشم کنی بهتر، نکو
گفت:جانا،کل شعرم جمله ایست
در بیانم جز همین یک جمله نیست
عشق را در حسرت فردا بجوی
عاشقی در ساغر می نا بجوی
آتش عشقی که خود افروختم
عاقبت در حسرتش خود سوختم
در مرام عشق باید سوختن
دم نیاوردن به غم، لب دوختن
شعله های شمع اورا شد زندگی
یافت او در سوختن پایندگی
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: