سلام عسسسسسسقو...
بازم به کلبه کوچکم آمدم تا درد دل کنم...
برچسب: ،
چند روزی بود که بهانه گیر و دلتنگ بودم ..شاید هنوزم اثر کوچکی از آن هست ولی خوب بهترم...
خدایا ...راستی چرا اون برام اینجوریه..چرا با اون همه چی شیرینه ..یه رویا چجوری می تونه اینقدر شیرین باشه .. چرا اینقدر برام .....اگه روزی حقیقت بشه برای و مرد رویاهان بیاد ......وایییی!!!!!!!
از شما چه پنهان....شاید بمیرم از شادی ...!
اینم یه جور وابستگی و دوست داشتنه عمیقه...آره ترس از دست دادن کسی اوج خواستن اونه..!!!
منم اینجوریم ...خیلی می ترسم ... چون همه کسمه ..وقتی بیاد همه دنیامه...همه و همه چی منه..
بیشتر از جونم دوستش دارم ...خودشم خوب می دونه ....
وای خدای من ..چه قدر حرف زدم..یه هویی جوگیر می شم انگار که الان اومده و من دیگه خودم نیستم ....تو آسمانم ....
برچسب: ،
امتیاز:
بازدید: